او یک مدرس بود : خاطراتی از تیزبینی ی، اخلاق،منش اجتماعی و فردی شهید مدرس
 

او یک مدرس بود : خاطراتی از تیزبینی ی، اخلاق،منش اجتماعی و فردی شهید مدرس

او یک مدرس بود
نویسنده: مهدی آقایی
انتشارات نشر معارف

بریده کتاب:

دیدم آقا بسته ‌ای برایم آورده. به من گفت:
_این را همراه داشته باش.
اولش فکر کردم پولی، اسکناسی باید باشد، اما وقتی بازش کردم جا خوردم. فکر کردم این دیگر برای چه؟ به ذهنم رسید شاید آقا می ‌خواهد بگوید همیشه آماده رفتن باش.
راستی آقا برایم یک کفن آورده بود.

بریده کتاب(۲):

میرزاده عشقی، علیه مدرس شعر گفته بود، اما پشیمان شده بود. آمده بود برای عذرخواهی. سید آمد جلو، دست به سر و صورت عشقی کشید و گفت:
_پسرعموجان!
بیا که نوبت صلح است و دوستی و سلامت
به شرط آن که نگویی از آن چه رفت حکایت

داستان دو شهر

خدا و قصه هایش

قصه های خوب برگزیده از قرآن برای بچه های خوب

قصه فرماندهان/ فوتبال و جنگ

قصه های پندآموز کهن

مجموعه قصه های تصویری از جوامع الحکایات

مجموعه قصه های سرزمین مادری

مدرس ,یک ,آقا ,کتاب ,بریده ,برایم ,یک مدرس ,او یک ,فکر کردم ,بریده کتاب ,مدرس بود

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سایت مرجع دانلود پایان نامه - تحقیق - پروژه V❤ice ❤f my heart ایران فایل 98 asharroz دريچه باز قفس کتاب های دانشجویی جذاب و دوست داشتنی شو nsmytabiat جریان شناسی اسباط وبلاگ شخصی ابـــــــوذر فرجــــــی