قصه های تصویری از جوامع الحکایات
نویسنده: حسین فتاحی
انتشارات
بسیاری از کتاب هایی که بازنویسی متون کهن هستند، با کلام عامیانه ای نوشته می شوند که به فاخر بودن آن متون لطمه می زنند.
اما این کتاب به قلم آقای حسین فتاحی در عین قابل فهم بودن مطلب، ادبیاتی زیبا و فاخر دارد، این مجموعه را به تمام فرهنگ دوستان ایرانی توصیه می کنم.
این مجموعه سراسر داستان های زیبا و حکمت آموز است.
حضرت ابراهیم از پیرمرد جدا شد تا کس دیگری را پیدا کند دلش نمی خواست آدم بت پرستی مهمانش باشد او رفت و رفت وقتی از پیرمرد دور شد.
جبرئیل فرشته خدا نزد او آمد
جلوی رویش ایستاد و سلام کرد ابراهیم از دیدن فرشته خدا خوشحال شد چون می دانست هر وقت جبرئیل نزد او بیاید پیغامی از طرف خداوند برای او می آورد ابراهیم ساکت به فرشته نگاه کرد، فرشته به حرف آمد و گفت ابراهیم خداوند به تو سلام می رساند و می گوید این پیرمرد ۷۰ سال است که بت پرست است اما در این مدت ما روزی او را داده اید به آب و غذا و نعمت های دیگری بخشیده ایم چون بت پرست بود چیزی کم نکردیم. اما تو نتوانستی یک وعده به او غذا بدهی؟
فیل از جایش تکان نخورد از سر و صدای گنجشک کلاغ و کبوتر و سنجاب و جغد و روباه و دیگران کنار درخت جمع شدند
کلاغ رو به فیل گفت: آقای فیل خوب برو جای دیگری مگر حتماً با این درخت باید خودت را بخارانی
فیل گفت برو کلاغ سیاه و زشت چرا فضولی می کنی من که کاری به کار تو ندارم
کبوتر بق بقوی کرد و گفت چه فیل پررو و بی ادبی خب راست می گویند چرا دیگران را اذیت می کنی از این هیکل گنده خجالت نمی کشی؟
فیل خرطومش را بالا برد تا کبوتر را بزند
روباه گفت: آقای فیل به خودت نگاه کن با این هیکل بزرگ با یک گنجشک کوچک در میوفتی و با او دعوا می کنی برو یکی را مثل خودت پیدا کن…
قصه های خوب برگزیده از قرآن برای بچه های خوب
فیل ,های ,ابراهیم ,کتاب ,فرشته ,پیرمرد ,می کنی ,تصویری از ,از جوامع ,های تصویری ,قصه های
درباره این سایت